با دیدن فیلم انتقام جویان "پایان بازی" به فکر زدن یک وبلاگ برای نقد فیلم های ژانرکمیک افتادم و دیدن البته بهتره بگم خواندن نقد های دیگه که روی این فیلم ها نوشته شده بود منو مصمم تر کرد، چون بیشتر این نقد ها بوی تعصب میدادند. حالا بریم برای نقد جانانه فیلم::::.....:::::

پایان بازی


خوب مطلب رو با این جمله شروع میکنم که ترجیح من در کمیک بوک "کمیک های مارول" هستش. اجازه بدین دلیل اینکه من یک مارول فن هستمو در پست های بعدی بگم ،اما شاید براتون این سوال پیش بیاد که چرا ابتدای نقد این فیلم این قضیه رو گفتم. جوابتون رو در انتهای این نقد میگیرین.


خب اول بگم که من به این فیلم تنها لقب "پایان" رو میدم نه القابی همچون شاهکار و غیره.

این فیلم اصلا فیلم مورد انتظار من نبود و تا روزها بعد از دیدنش کاملا دپرس و از کمیک و فیلم های کمیکی زده شده بودم. پایانی که باید رویایی می بود خیلی دور از انتظار و "ضعیف" بود. بله ضعیف بود و باید جرئت داشت و بیان کرد این موضوع رو. برای این فیلم بعضی ها واژه ی حماسی بکار می برند و من در توصیف کلمه ی حماسی اون هارو به فیلم شجاع دل هدایت میکنم و صحنه ی نبرد پایان فیلم و سخنرانی غرور انگیز مل گیبسون و یا در صحنه ی مشابه در فیلم میهن پرست مل گیبسون. من حماسه رو در فیلم بتمن دیدم وقتی که بروس وین به کمیسر گوردون گفت "قهرمان میتونه هرکسی باشه حتی فردی که یک کت روی شونه های یک بچه میندازه و بهش میگه که هنوز تموم نشده". حماسه چیزیه که در این فیلم جایی نداشت.

از اولین صحنه ها و نجات پیدا کردن کاملا بی روح تونی استارک از فضا. واقعا این چیزی بود که ما منتظرش بودیم؟ به شخصه دوست داشتم تلاش پپر پاتس رو برای نجات تونی ببینم و در خلالش تلاشش برای تبدیل شدن به زن آهنی برای نجات تونی، ولی توی فیلم یکهو کاپیتان مارول میادو تونی رو نجات میده و بعد رسیدنش به زمین با یک صحنه ی احساسی مصنوعی رو به رو میشیم ، راجب به زن آهنی هم نگم که در آخر فیلم ما پپر پاتس رو میبینم که زره پوشیده و بسیار زیبا در حال جنگیدن و اصلا آدم رو به وجد نمیاره چون هیچ پیش زمینه و تلاشی ازش برای تبدیل شدن به زن آهنی ندیده بودیم. راجب به کاپیتان مارول هم بگم که اصلا بی خود ترین قهرمان ماروله . بشخصه نه توی کمیک دوستش دارم و باهش رابطه برقرار کردم و نه توی این دو فیلم. اصلا چه معنی میده یک نفر این همه قدرت بی حدو مرز داشته باشه که ثانوس برای شکست دادنش از سنگ قدرت استفاده کنه؟ وجود قدرتی مثل کاپیتان مارول باعث ضعف MCU میشه، دلیلش هم اینه که در آینده مارول باید تصمیم بگیره که یا شخصیت هایی از جمله مرد عنکبوتی و پلنگ سیاه رو از MCU کنار بزاره و یا به صورت یکهویی قدرت های کاپیتان مارول رو کم کنه. اما دلیل حرفم چیه؟ وجود چنین قهرمان قوی ای باعث میشه که مارول سطح ویلن هاش رو بشدت بالا ببره و به قول معروف ویلن هاش رو کیهانی تر کنه که شخصیت هایی مثل پلنگ سیاه که من اون هارو قهرمان های روی زمینی می نامم رو حذف کنه و یا حداقل فقط به فیلم های اختصاصی محدود کنه  که در MCU جریان نداشته باشند.

از طرفی اگر اصرار به نگهداشتنشون کنه مجبوره که اونارو وابسته به تکنولوژی کنه و کمتر از قدرت ذاتی و درونیشون استفاده بشه که بشخصه برای من خیلی درد آور خواهد بود. در ثانی کشوندن ویلن های کیهانی دلیل مناسب لازم داره، راستش رو بخواید ما همه خسته شدیم از اینکه یک شرور رو ببینیم که میخواد زمینو مثلا برای منابعش نابود کنه و نیاز به شرور هایی داریم که قصدشون از نابودی زمین غیر از تغذیه کردن کلیشه ای باشه (یاد جوکر میوفتم وقتی که گفت واقعا شما خلافکارا چرا فقط دنبال پولید، این شهر به شکل جدیدی از خلافکارا نیاز داره و بعد کل پول هارو آتیش زد).

خب بریم ادامه برسی فیلم. بشخصه صحنه ی قربانی شدن نات برای سنگ روح رو مضخرف ترین صحنه ی فیلم نامگذاری میکنم. هیچ ارتباطی برقرار نکردم، من پیشینه ی این دو شخصیت رو توی کمیک میدونم اما مگه یک فیلم تنها باید برای کمیک خوان ها ساخته بشه. من اگر یک بیننده ی فیلم های کمیک بوکی ساده بودم و از دنیای کمیک خبر نداشتم باور کنید واژه ی بدتر از مضخرف هم براش بکار میبردم، مگه در فیلم های قبلی رابطه ی احساسی ای بین هاکای و بلک ویدو به ما نشان دادین که الان ما باید بغض کنیم برای این قربانی شدن؟ ای کاش این صحنه بجای هاکای هالک قرار داشت تا ما با پوست و گوشت و استخوانمون درد داشتن صحنه رو ببینیم. بشخصه تبدیل شدن هاکای به رونین رو دوست داشتم اما اینکه بدون پیش زمینه ای بروس به هالک تبدیل شد رو دوست نداشتم و این سوال بزرگ و باگ  بزرگ در این فیلم بود.تصور کنید بروس سر دوراهی قرار میداشت و باید انتخاب میکرد که یا باید همیشه هالک بشه و یا شکست میخورن و با دیده بودیم که در فیلم های قبلی بروس از تبدیل شدن به هالک تنفر داشت و ما تازه توی این فیلم دیدیم که هیچ مشکلی با هالک موندن نداره، این فیلم داستان انتخاب ها و از خود گذشتگی ها بود. چه شیمی ای بین ایشنت وان و هالک وجود داشت که اونو برای سنگ زمان فرستادن؟ به نظرتون اگر تونی میرفت بهتر نمیشد؟ دوتا تئوریسین یکی تکنولوژی گرا و دیگر فرامادی گرا از طرفی به خاطر نجات تونی بود که سنگ زمان رو دکتر استرنج به ثانوس داد. بشخصه وقتی اونجرز به گذشته رفتن و سنگ هارو بدون هیچ درد سر خاصی گرفتن، من یکی گفتم همین!!!!، به همین سادگی !!!!! و کلی تو ذوقم خورد. صحنه ای که پتک ثور بدست کاپیتان امریکا میرسه دلمو شکوند خیلی خودمو آماده کرده بودم براش اما واقعا حیف شد. دوست داشتم توی لحظه ی آخر و وقتی هیچ اسلحه ای کاپیتان امریکا نداشت و در حال شکست بود لیاقت چکش و بدست بیاره . چرا در فیلم ویلن هایی که دیگه قرار نیست توی آینده مارول باشن حضور نداشتن ؟ چه صحنه ای میشد اگر رد اسکال، کیل مانگر، هلا، دورمامو، ابامینیشن و... در کنار ثانوس بودن و اصطلاحا تمام خیر در مقابل تمام شر حضور داشت و تکلیف ویلن هاهم مشخص میشد. چقدر بد سم ویلسون کاپیتان امریکا شد، کاش سم جزء پودر شده ها نبود و کاپیتان امریکا برای سنگ روح قربانی میشد و به کاپیتان امریکا شدن سم و از جان گذشتگی آیرون من یک معنای تراژیک و حماسی سنگین میداد. قربانی شدن آیرون من هم اصلا خوب نبود، یهو دستکش تونی از کجا اومد؟چرا پاتس انقدر تاسف مصنوعی خورد، فقط تلاش تام هالند (پیتر پارکر) رو دوست داشتم و احساسی شده بود. 

بزرگترین سوال هم راجب به لوکی مطرح میشه، لوکی با استفاده از سنگ فضا فرار کرد خوب این باعث میشه که در آینده دیگه بدست ثانوس کشته نشه؟ اگر تغییر گذشته روی آینده تاثیر نداره (باتوجه به کشته شدن نسخه شرور و گذشته ی نبیولا و زنده ماندن نسخه ی آیندش) پس ما با لوکی باید خداحافظی کنیم؟

یک چیزی هم یادم رفت، رهبر آینده ی مارول قراره کاپیتان مارول باشه؟ من یکی که تصورشم برام سخته. در عصر کاپیتان امریکا تونی استارکی وجود داشت که نظری متفاوت تر کاپی داشت و حتی باعث جنگ داخلی هم شد اما در عصر کاپیتان مارول چه کسی هست؟

اما در آینده مارول باید دقت کنه که برای تمام گروه های بیننده فیلم بسازه و نه تنها کمیک فن ها. سنگ های بی نهایت، چکش ثور، سپر کاپیتان امریکا و زره تونی استارک باید تا آینده های دور در MCU باشن و قهرمان های مختلف و شرور های مختلف ازشون استفاده و یا سو استفاده کنن. البته چکش ثور رو که کاپیتان امریکا به گذشته برد و خدا میدونه بعدا قراره ببینیمش یا نه. بشخصه عاشق یک "بازپیدایش" هستم. بیشتر توضیح بدم: تکنولوژی سفر به گذشته وجود داره خب، خیلی از ویلن ها سعی میکنن به گذشته برن و از شر قهرمان های ما خلاص شن اینجا تونی و کاپیتان امریکا و نات وظیفه دارن از گذشته محافظت کنن. یک لحظه تصور کنید همچین چیزی رخ بده چه هایپ بزرگی شکل میگیره.


برای من ثور :رگناروک بهترین فیلم مارول بوده و بهترین فیلم کمیک بوکی تاریخ سینما هم سه گانه ی شوالیه ی تاریکی هستش.


امیدوارم با تعصب نسبت به این نقد برخورد نکنید...........................................